کد مطلب:301362 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:142

دانه های تسبیح آن حضرت و فضیلت تربت حضرت امام حسین


ابراهیم بن محمد ثقفی روایت كرده: كه تسبیح حضرت زهراء دختر رسول صلی الله علیه و آله و سلم از یك رشته نخ پشمی به هم بافته شده ای بود كه به عداد تكبیرات بر آن گره خورده و حضرت آنرا با دستش حركت می داد و تكبیر می گفت تا اینكه حمزه بن عبدالمطلب شهید شد بعد، از تربت او استفاده كرده و تسبیح هائی از آن ساخت و مردم نیز از او تبعیت كرده و از تربت حضرت حمزه تسبیح درست كردند، تا اینكه حضرت حسین بن علی علیه السلام سه شهادت رسید این عمل را با تربت آن حضرت انجام دادند چون فضیلت و مزیت بیشتری داشت. [1] .

در كتاب حسن بن محبوب آمده: كه از حضرت صادق علیه السلام درباره استفاده از دو تربت سوال شد ك ساختن تسبیح از تربیت كدامیك از این دو- حضرت حمزه و یا حضرت امام حسین علیه السلام- افضل است، حضرت پاسخ داد كه دانه های تسبیحی كه از خاك قبر حضرت امام حسین درست شود پیش از آنكه تسبیح گفته شود خودش تسبیح می گوید. [2] .

روایت شده كه: هرگاه حورالعین یكی از فرشتگان را ببند كه برای كاری بطرف زمین می آید با تسبیحی كه از خاك قبر حضرت امام حسین علیه السلام درست شده راه او را پیدا می كنند. [3] .

از حضرت كاظم علیه السلام روایت شده كه فرمود: مومن از پنج خصلت خالی نیست، مسواك، شانه، سجاده، تسبیح سی و چهار دانه و انگشتر عقیق. [4] .


روایت شده هنگامی كه حضرت زین العابدین علیه السلام را نزد، یزید بردند تصمیم گرفت ایشان را بكشد از این شروع به صحبت كرد تا شاید حضرت سخنی گوید كه موجب قتلش بشود ولی امام سجاد علیه السلام همان اندازه سخن می گفت كه یزید با ایشان گفتگو كرده بود در دست حضرت تسبیح كوچكی بود كه با انگشتانش آن را می چرخانید و صحبت می كرد یزید علیه اللعنه گفت: من با تو صحبت می كنم و تو پاسخ مرا در حالی می دهی كه انگشتانت تسبیح را می چرخاند، چگونه این كار روا می دانی؟. حضرت فرمود: پدرم از جدم علیهماالسلام به من خبر هنگامی كه نماز صبح را می خواند و از جا حركت می كرد چیزی نمی گفت تا اینكه تسبیح را به دست گرفته و این دعاء را می خواند:

«اللهم انی اصبحت اسبحك و احمدك و اهللك و اكبرك و امجدك بعدد ما ادیر به سبحتی»

«خداوندا من صبح كردم در حالیكه تو را تسبیح و تحمید و تهلیل و تكبیر و تمجید می گویم به تعداد دانه های تسبیحی كه می گردانم».

و بعد تسبیح را به دست گرفته و آن را می چرخانید و هر چه دلش می خواست سخن می گفت بدون اینكه ذكری بگوید و تسبیحی كند، و می فرمود كه این برایش حساب شده موجب حفظ و نگهداری او است تا این كه به رختخوابش میرفت آن هنگام كه در بسترش جای می گرفت همان ذكر را می گفت و تسبیحش را زیر سرش میگذاشت از آن لحظه تا وقتی كه از خواب برمی خواست برای آنحضرت ذكر و تسبیح به حساب می آمد، من در این كار به جدم اقتداء كرده و بخاطر پیروی از او انجام داده ام، یزید علیه اللعنه برای چندمین بار به حضرت گفت: من با هیچ یك از شما صحبت نكردم مگر اینكه طوری پاسخ گفت كه بر من چیره شد و سپس، از


قتل حضرت صرف نظر كرده دستور داد ایشان را ایشان را آزاد كنند. [5] .


[1] مكارم الاخلاق در اعمال روز و شب صفحه 218.

[2] مكارم الاخلاق در اعمال روز و شب صفحه 218.

[3] مكارم الاخلاق در اعمال روز و شب صفحه 218.

[4] مكارم الاخلاق در اعمال روز و شب صفحه 218.

[5] دعوات راوندي /61.